یک / فکر می کنم سال هفتاد و هفت بود ...
آن سال تب فوتبال بد رقم بالا بود ... آنقدر که ما بچه های راهنمایی هم که آن موقع حال حوصله ی خودمان را هم به زور داشتیم ساعتها گرم دیدن فوتبال می شدیم ، فوتبال به یک سوژه ملی تبدیل شده بود ، بخصوص بعد از بازی ایران با استرالیا و آن گل تاریخی خداد عزیزی و ....
خداد عزیزی بعد از آن ماجرا شد جزئی از خاطرات نسل ما ، جزئی از نوستالژیهایمان و همیشه انگار ته دلمان دوستش داشتیم ... انگار عضو فامیلمان باشد بدمان می آمد کسی نازک تر از گل به او بگوید ...
بعدش هم دیگر پیگیر این نشدیم که کجا رفت وچه کرد ...
یک . یک / سال هزار و سیصدو هشتاد و هفت ....
خداد عزیزی در مشهد ، گزارشگر شیرازی را با عده ی دیگری چنان کتک می زند که طرف راهی بیماستان می شود !!! و حین کتک زدن او را به باد فحش های ... می گیرد !!
دیگر به خداد عزیزی نه غیرتی داریم نه علاقه ای ، انگار همه چیز در وجودمان می شکند ، تمام آن خاطرات رنگ می بازد ، آن گل تاریخی چندان به دلمان نمی نشیند ، قشنگ نیست ...
دو / گلشیفته فراهانی فیلم " میم مثل مادر " را بازی می کند ، نقش یک مادر شیمیایی که عاشقانه فرزندش را با وجود تمام مخالفتها نگه می دارد و عاشقانه بزرگ می کند ...
گلشیفته هم جزئی از خاطراتمان می شود ، دوستش داریم ،چهره ی معصومش را ، بازیهایش را و ....
دو . دو / گلشیفته روی فرش قرمز فیلم دروغها ....
همه چیز می ریزد ، تمام ذهنیتت را آب می برد ... نه از گلشیفته ی ایرانی خبری هست و نه از نوستالژی ...
سه . محمدرضا گلزار در فیلم " توفیق اجباری " ....
بازی یخی دارد اما خب ، خیلی ها دوستش دارند ، ما هم با تمام حس آنتی یخی مان باز هم باورمان می شود که حداقل پایبند است به آن توفیق اجباری...
سه . سه / محمد رضا گلزار در پارتی ... بلوتوث ... یوتیوب ....
باز هم خراب می شود ، می ریزد ...
چهار / میترا حجار .... نا خودآگاه ما را یاد فیلم " متولد ماه مهر می اندازد ...
چهار. چهار / او هم روی فرش قرمز یک فیلم دست چندمی در یک نقش کپک زده ....
پنج / آقای و خانم ایکس ، خیلی قبولشان داری ، همه تعریفشان می کنند ، ذکر نماز شبهایشان نقل محافل است ، از خدا و پیغمبر و امام زمان دم می زند ، توی وبلاگش می نویسد که عاشق امام رضاست و ... تو از دور و نشناخته دوستش داری ... بخاطر همه چیزهایی که بینمان مشترک است ...
پنج . پنج / آقا و خانم ایکس .... !!!!!!!!!! نزدیک می شوی ، با یک طبل تو خالی مواجه می شوی ....!!!
همه چیز می شکند ، می ریزد ... می میرد ... می رود ... !!!
و ....
هزاران مورد مشابه که هر روز خبرشان را می شنویم یا از نزدیک می بینیم ...
جواب ذهن خراب شده ی ما را چه کسی می دهد ؟!!
چرا همه در این جور مواقع سکوت می کنند؟!!
انگار باید باور کنیم که هیچ کس چیزی نیست که نشان میدهد ...
شرایط ،منافع ، جو که عوض شود ، آدمها هم عوض می شوند ...؟!!!
اللهم جعل عواقب امورنا خیرا ...