جاتون سبز ، مراسم شب چهل رو که برگزار کردیم ، برگشتیم خدمتتون .
تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مىگوید پروردگارا مرا بازگردانید ( 99 . سوره مومنون )
من فکر می کنم ، هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم ، یعنی این که خدا این تقاضای ما رو پاسخ گفته ...!!
.
.
.
توی این چهل روز ، کلی اتفاقات ریز و درشت افتاده که البته بعضیاش زیادی درشت بوده و معلوم نیست توی گلوم گیر کنه یا نه !!
چهل روز با " آتش بدون دود " نادر ابراهیمی ، سوختم ... شما هم حتما یه دستی بر این آتش بگیرید، سوزشش با لذت وصف ناپذیری همراه هست ...
درسته که هفت جلد هست و واسه خریدنش باید وام بگیرید ، ولی ... ( بخونید متوجه می شید )
یک تکه اش رو که البته سلیقه ای هم انتخاب شد، فعلا داشته باشید تا ...
از عشق سخن باید گفت ، همیشه از عشق سخن باید گفت .
" عشق " در لحظه پدید می آید ، دوست داشتن در امتداد زمان .
این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است .
عشق معیارها را درهم می ریزد ، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می شود .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد ، دوست داشتن ، از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد .
عشق ، قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه یی از قوانین عاطفی است .
عشق فوران می کند ـ چون آتشفشان و شرّه می کند ـ چون آبشاری عظیم ، دوست داشتن جاری می شود ـ چون رودخانه یی بر بستری با شیب نرم ، عشق ویران کردن خویشتن است و دوست داشتن ساختنی عظیم ...
.
.
.
الان واسه فکر کردن در این باب کلی وقت لازم دارید ، پس مزاحم نمی شم ...
به آسمان نگاه کن
به آسمان نگاه کن
به آسمان نگاه کن
به آسمان نگاه کن
به آسمان نگاه کن
به آسمان نگاه کن
****
انسان نرم و لطیف زاده می شود
و به هنگام مرگ خشک و سخت می شود.
گیاهان هنگامی که سر از خاک بیرون می آورند نرم و انعطاف پذیرند
و به هنگام مرگ خشک و شکننده.
پس هر که سخت و خشک است
مر گش نزدیک شده
و هر که نرم و انعطاف پذیر
سرشار از زندگی است.
سخت و خشک می شکند.
نرم و انعطاف پذیر باقی می ماند.
****
می دانی ! خیلی بد است که
یهو ببینی همه چیز بازی است ... !!
از رفتــنــت دهان همـــه بـــــاز ...
انگــار گفتـــه باشنـــد ...
پـــرواز...
پـــــر .. واز
آسمان کوچک ...
یک خبر خوب ...
این روزها ، بی اختیار ، خیلی چیزها در وجودمان جوانه می زند ...
همان هایی که اسیر خشکی ، ایمان و عاطفه بودند ...
نگو نمی دانی ...
برکت پیکر کوچک به خونه نشسته ات...
خواب روزهایمان را پرانده ...
که باور نمی کنم ...
نگو نمی دانی ...
قطره های خون تو ...
نقش اکسیر را بازی می کند ...
که باور نمی کنم ...
نگو ...!!
فقط .. یک یا حسین (ع) دیگر بگو
از همان ها که روضه ی این روزهای پدرت شده ...
تـــــــــــــــــــــــــــــــو
طلب کردم ، عطا کردی
دعا کردم ، اجابت کردی
فرمان بردم ، قدردانی کردی
نافرمانی کردم ، بخشیدی
شکر کردم ، افزودی
سستی کردم ، آسان گرفتی
بیتابی کردم ، آرامم کردی
فراموش کردم ، یادم کردی
مـــــــــــــــــــــن
خواندی ،اجابت نکردم
گفتی ، گوش نکردم
فرمان دادی ، فرار کردم
پوشاندیم ، عبرت نگرفتم
ظاهر کردی ، ندیدم
نشان دادی ، نترسیدم
بزرگی کردی ، نفهمیدم
ببخـــــــــــــــــــــــــــــــــــش ..... دوستــــــت دارم
حرف ما هم حرف دوستانمان است ...
ولی حرف حق احتیاجی به اثبات نداره ... حق خودش ، خودش رو ثابت می کنه ...
www.rahpouyan.com.................... ویژه نامه ی واقعه ی بمب گذاری در حسینیه سید الشهداء
وبلاگ شخصی حجه الاسلام انجوی نژاد
گزارش عینی از لحظات انفجار بمب
هر از گاهی بیدار میشویم. من نمیدانم کی خوابمان میبرد که بعدش بیدار میشویم. ولی هر از گاهی بیدار میشویم. این بیدار شدن را دوست دارم. بیدار شدن شیرین است. میدانی، همه غم و غصه دارند. نداشته باشند هم میتراشند، بالاخره انسان یعنی همین. یعنی میل به کمال و وقتی آن کمال دستنیافتنی شد غصه میخوریم. انگار آخر دنیاست، انگار باد تمام شور و شوقش را برده است. بعد بالاخره بیدار میشویم. نه که اتفاق خاصی باید بیافتد، نه، چیز خاصی نیست. یک روز آفتابی، یک گپ گرم، یک آهنگ دلنشین یا یک اظهار نظر کوتاه ، یک اتفاق ساده ... هم برای بیدار شدن کافی است. آن وقت باز یادت میافتد درست که چرخ گردون به میلت نمیگردد، ولی به اعتنای تو هم نمانده کارش... پس بچرخ تا بچرخیم ...
به نقل از وبلاگ میرزاپیکوفسکی ... با کمی تغییر
نمی دونم وقتی خودتو پشت دروغات مخفی می کنی چه اتفاقی می افته ...
خسوف ... یا... کسوف ...
پ . ن 1.... فقط پشت دروغاته که نمی شه پیدات کرد ....
پ. ن 2.... وقتی داری قسم حضرت عباس می خوری ، دم خروس از زیر لباست بیرون زده ...
پ. ن 3 ... دوستان ! بنده در سلامت کامل روحی و عقلی به سر می برم ... لطفا سوال نفرمائید دیگه ....
پ. ن تاخیری ...