یا لطیف ...............................................................!!!!!
سلام .
به همین زودی گذشت !
با یه چشم به هم زدن ، نه! یه کم زودتر از چشم به هم زدن !!
همین دیروز بود که صدای گریه های دوستام رو توی گوشی می شنیدم که تروخدا به جای ما هم توی روضه نفس بکش !
و حالا صدای هق هق دلمو که دنبال یکی می گرده بهش بگه ترو خدا جای من پشت بقیع زار بزن .
دلم می خواد بنویسم از تمام اتفاقات سفر ، از روضه النبی (ص) و رحمت ، از بقیع و غربت
از مسجد الحرام و ابهت
، از پیامبر
و ... از وهابیت و بدعت های مسخره اشون توی دین
و .... !!
اما انگار نمی شه ، شاید یه روزی شد ولی حالا نمی شه ... !!!
اونایی که رفتن می دونند تا مدتها زندگی کردن خیلی سخت می شه ، چه برسه به نوشتن و حرف زدن !
فعلا به وبلاگ جدیدالتاسیس (فاطیما) رفیق خانه و گرمابه و گلستان ما سر بزنید و خاطرات و دسته نوشته هاشون رو از سفر بخونید تا بعد ... !!!
.
.
.
وقتی بعد از سفر اومدم نت خیلی خوشحال شدم ، خیلی از دوستان راهی سفر شده بودن جناب راحیل و صبای عزیز که ایشاالله دست پر برگردند !!
هر چند که هر چی بشه بازم آخرش حسرته و حسرت !!!
آخرش هم : ممنون از همه اونایی که سر زدن !
ما که لایق نبودیم و لی ان شاءالله که به حرمت مسجد النبی (ص) و مسجد الحرام دعاهامون برای شما مقبول واقع بشه !
.
.
.
.